فکرهای آشفته

سلامی چو گذشته به همراهان قدیمیه آشناترین غریبه . پس از یک چت طولانی با یکی از عزیزان تصمیم به نگارش گرفتم و دگر آپ

نخواهم کرد تا زمانی که مسئله اصلی را جواب گیرم . تمام این نوشته ها بدون ویراش و توجه است و مانند همه نوشته هایم

 گفته های درونم است.پس غلط ها و کاستی ها را مانند همیشه بزرگواری نمایید

 

این روزها ذهنم آشفته است. می‌دانم این ذهن آشفته نیاز به پالایش دارد.

ولی با مرور دانسته‌هایم انگار آشفتگی‌هایش بیشتر می‌شود.

هر بار با پرسش جدیدی روبرو می‌شوم که به حجم سوالات بی‌جوابم که گاهی سنگینی می‌کند، اضافه می‌شود.

حال می‌فهمم هیچ نمی‌دانم!! اعتراف به ندانستن در برابر ذهن جستجوگری که برای نظمش نیاز به دلیل و پاسخ دارد، سخت است و آسان

این روزها با موارد بسیاری برخورد می کنم انگاری که تمام دق دقه های ذهنی می بایست در همین زمان وارد

 می شد. در این میان نیز دوست داشتن و خواستن نیز  پا به وسط گذاشته مرا در خود غرق نموده و

 تمام محاسبات نداشته ذهنی ام را به هم ریخته. نمی دانم که با این یک مورد چگونه باید برخورد کنم و آن را چگونه رهنمود کنم.

 دلم به تشویش برخاسته و ذهن را اسیر نموده و بازه کتاب و درس را خراب نموده.لحضات ... لحظات بدی هستند و دلی پر دغدغه چون طغیان دریایی که در اعماقش آرامشی ابدی نهفته است و پیوند این طغیان و آرامش را در ساحل انتظار با حیرت می‌نگرم.

و دل می ماند با سه نقطه و یک دنیا فریاد بی‌صدا.

 

کاش که ماه عاشقان زودتر فرا رسد و من با ارباب خویش پیوند یابم . نمی دانم که در این بازه دوام خواهم یافت یا خیر.

خدایا این روزها از تو می‌خواهم توانایی روبرو شدن با رنج و درد را به من بدهی. نمی‌خواهم دردهایم را بگیری. اما توانم را در برابر سختی‌ها و ناملایمان زندگی فزونی ببخش

تا با یاد تو با توکل به تو راضی باشم به رضای تو...

     

آشناترین غریبه

                                            

 

نظرات 10 + ارسال نظر
عمه مینا یکشنبه 26 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:36

سلام عمو
اینا چی یه نوشتی؟
بابا درد و رنج کجای کاره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگه قراره آمپول بزنی که اینقدر میترسی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
توکلت به خدا باشه....
ولی کاش میدونستم به غیر از این موضوع چه آشفتگی یه ذهنی داری !!!!!؟
خواستی ما رو هم ئر جریان بزار ...
موفق باشی
علی علی

آشفتگی که زیاده . کافی مخ جوابت کنه دیگه .\///////-------/////_____ دریافت میشه.

مجتبی یکشنبه 26 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 21:26 http://sarv-ghamat.blogfa.com

سلام ناناز

بمیرم ولی غم تو رو نبینم.

چی شده که اینقدر آشفته شدی.


حرف عمه مینات رو گوش کن. توکلت به اونب باشه که همیشه حواسش بهت هست.

و مطمئن باش که این هم یه امتحان دیگست. سعی با تمام وجودت از این امتحاتن هم موفق بیرون بیای.


به قول بعضی ها علی علی

اگه خواسش نبود که تا حالا چیزی از من باقی نمیموند.
یا علی

memol_malas دوشنبه 27 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 11:42

salam
baz man web loge shoma ro baz kardam dam az narahati zadin 2 ya fogesh3 roz 2nyast onam age bekhad ba narahati pish bere ke dige bikhiyale donya shim fekr nakonin man kheyli bi ghamam motmaen bashin manam dar hade khodam moshkel daram amma say mikonam rahatar azashon begzaram ta hadagal zendegi konam
omidvaram in narahatihaton tamom beshe 0ok
arezoye movafaghiyat va shad kami baraton mikonam felannnnnnnnnnnnn

سلام. بازم ممنون که سر افراز کردید.
در ضمن باید بگم که اگه انسان حرفهای خودش را یه جا نزنه که میمیره اون موقع هر وقت من رو ببینید ناراحتم . پس اینجا می نالم تا بقیه جاها خوب باشم.

meshki جمعه 1 دی‌ماه سال 1385 ساعت 19:09 http://panoyebarfy.blogfa.com

سلام
پستت مثل هیمشه عالی بود ولی ازت دلگیرم چرا آپ میکنی خبر نمیکنی عیب نداره .
امیدوارم موفق و پیروز باشی همیشه سر بلند و استوار .
بای
بانوی برفی (مشکی )‌

سلام دوست عزیز.ممنون که سر زدی .
کوتاهی بنده رو باید ببخشی.

جومن +۱۸ سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1385 ساعت 16:21 http://www.gigi.blogfa.com

خیلی قوی آپ میکنی .

الان وقت کامل ندارم بخونم ولی میام باز

ولی خدایی اومدی نخوندی مطلبو فقط نظر دادی سر بزن


آره ؟

نه به جون خودم.
میام برات توضیح می دم. الان اومدم و برات توضیح دادمD:D:D:D:D

غریبه چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:17 http://www.noghteyepayan.blogfa.com



بنام دل......

ای ستاره های شبها غم من قّدِ یه دنیاست

دوست دارم بگم براتون که دلم واسه چی تنهاست

از آدمها گریزونه این دلم آخه میدونه

کسی نیست تا بشه پیدا از چشاش عشقو بخونه

چرا مردم نگرونن؟نمیخوان عاشق بمونن

وقتی همدیگرو دارن قدر هم رو نمیدونن

آی ستاره آی ستاره قلب من بی کس وکاره

اونکه من واسش هلاکم به دلم کاری نداره

وقتی هیچکس رونداری سرروشونه هاش بذاری

زنده بودن مثه مرگه وقتی که عشقی نداری

آی ستاره خیلی سخته لحظه های بی قراری

غم برات هدیه بیاره کسی که دوسِش میداری.....

سلام هم نام بزرگ......

تو غریبه آشنایی و من غریبه ی غریب........

تو از دیار نور و من تاریک تاریکم.....

پیشم بیا نازنین......

منتظرم....

غریبه.....

سلام عزیز. فوق العاده قشنگ بود.

مجتبی پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:41 http://sarv-ghamat.blogfa.com


سلام

من نمی خوام. من یه بار دیگه هم نظر داده بودم. پس چرا نیست. یعنی تائید نشده؟؟؟؟!!!!!!!

وای وای وای. چه اتفاقی.

زود نظرمو بذار تو پست عمویی وگرنه.....

وگرنه هیچی دیگه. وبلاگ خودته هر کاری دلت می خواد می تونی بکنی. به من هم اصلا ربطی نداره.

فعلا یا علی.

راستی قضیه چی شدی.
دلو زدی به دریا یا نه؟؟؟؟؟

حضرت عشق *--* روزبه یکشنبه 10 دی‌ماه سال 1385 ساعت 16:29 http://hazrat-eshgh.blogsky.com

سلام.....
حضرت عشق آپ شد
منتظر قدوم گلبارنت می مانم
فعلا.................///
! یه حق !

مجتبی چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:53 http://sarv-ghamat.blogfa.com

سلام

عجب گیری کردیم ما!!!!!!!!!

اول آبجی مینا
بعد شکیبا
حالا هم تو....

بابا جان پس کی می خوای آپ کنی؟؟؟؟
=====

این آبجی مینا و شکیبا مجبورن کردن که در این مورد لب به سخن بگشایم.

زودی بیا. بخون و نظرتو بگو.

منتظرم

سلام ناناز.
من تا مسایلم رو حل نکنم آپ نمی کنم

مجید شنبه 16 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:52 http://www.masihayejan.blogfa.com

سلام آشنای غریبم
حس آشنایی غریبی دارم.گویا سالهاست که می شناسمت
منتظر حضور سبزت هستم.
در پناه حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد