شانه های تو آشناترین غریبه
همچو صخره های سخت و پر غرور
موج گیسوان من در این نشیب
سینه می کشد چو آبشار نور
شانه های تو
چون حصار های قلعه ای عظیم
رقص رشته های گیسوان من بر آن
همچو رقص شاخه های بید در کف نسیم
شانه های تو
برجهای آهنین
جلوه شگرف خون و زندگی
رنگ آن به رنگ مجمری مسین
در سکوت معبد هوس
خفته ام کنار پیکر تو بی قرار
جای بوسه های من بر روی شانه هات
همچو جای نیش آتشین مار
شانه های تو
در خروش آفتاب داغ پر شکوه
زیر دانه های گرم و روشن عرق
برق می زند چو قله های کوه
شانه های تو
قبله گاه دیدگان پر نیاز من
شانه های تو
مهر سنگی نماز من
سلام
کامنتت بوی عشق میده
همیشه عاشق باش
عشق کجا بود بابا با اینهمه بدبختی که دارم.
آشناتری ن غری به
عمو-تو وبلاگت حرف (ی) از حروف ئیگه جئا نشون داده میشه شایدم مشکل از این سیستم من باشه
به گمون سیستم شما مشکل داشته
به به
سلام به روی ماهت به چشمون سیاهت.
گل و گلاب حال و احوالت چطوره؟!؟!
از احوال پرسی های شما خوبه
http://changiz2000.blogfa.com/
هرکی هستی خیلی بچه ایی.
اصلا تابلو کم آوردی......................................
واقعا خندیدم، دمت گرم خیلی وقت بود اینجوری نخندیده بودم .
راستی سرعت نت تبریز چطوره؟ خوبه یا نه. بگو ما هم بیام استفاده کنیم
بچه تبریززززززززززززززززززز