زمین برفی و فصل زمستان
هوای ابری و درگیر باران
نمای مردۀ بی روح و بی جان
درختان، شاخه های لخت و عریان
شبیه دسته ای روح پریشان
سفید ِ قله های ِ کوهساران
فضای خلوت ِ کوچه و خیابان
عبوری با قدمهای شتابان
نگاه از منظری در مه گرفته
سلام دستها در جیب پنهان
زمستان است زمستان است زمستان
هوا سرد است و سرها در گریبان
آشناترین غریبه
در این مه در این زمستان سرد , کوه هایی میبینم که سپیدی تنشان به سفیدی یک شبه بی جان می ماند و در چشم مردم می دانم جز وهم نیست ..
بسیار زیبا.....
سپاس
زیباست.
سپاس
هیچ شعری اندازه زمستان مهدی اخوان ثالث بهم حال نمیده ...
این شعر هم چند جاش کپی برداری از اونه
چی بگم....