کاش ...
کاش میتوانستم وجودم را عاری از هر تعلقی بکنم، عاری از هر بندی.
کاش لازم نبود که تنم را با لباسهای رنگ و وارنگ بپوشانم.
کاش هیچ بندی پاهایم را نبسته بود. کاش هیچ دیواری نبود.
کاش هیچ نژادی نبود، هیچ زبانی نبود، هیچ قومیتی نبود، ملیتی نبود.
کاش هیچ مذهبی نبود، هیچ آیینی نبود، کاش هیچکدام از این ایدهئولوژیهای مسخره نبودند.
کاش هیچ مفهومی نبود، هیچ کلامی نبود، هیچ تعریف و توصیفی نبود.
کاش تفاوتی نبود، که شباهت مفهوم از آن بگیرد.
کاش هیچ پایبندی نبود، هیچ پوششی نبود.
اگر هیچ کدام از اینها نبودند، دیگر شرم و بیمی هم نبود،
کاش خالص بودن گناه نبود.
اصلا کاش فقط من بودم و تو.
دلتنگی هایی که دلچسب نیستند
هیچ ندارم که بنویسم. دلتنگی هایم دیگر حال و هوای سابق را ندارند.
آه چه بر سر من آمده است؟
صیادم را بگویید به شکارم بییاید ، من بس نشسته ام تا بیابد مرا
آشناترین غریبه
سلام
ببخسیدمن باز با یه پیشنهاد دیگه اومدم
بهتر نیست که وبلاگ قشنگتون رو یه آهنگ هم براش بزارین
خوب که هست خوبتر می شه
امیدوارم به مننگین آبجی غر غرو
ممنون
بهارتان سبز
باغتان پر میوه
دلتان شادمان
منون که پیشنهاد می کنید.
در مورد آهنگ بگم که اول مبتدی دوم این که رو سیستم بلاگ اسکای این کار رو نکدم .
چون چیزی به جز سنگین شدن وبلاگ نیست.
چه کسی از حال ما می پرسد؟؟؟
حالمان بد نیست غم کم می خوریم کم که نه هر روز کم کم می خوریم
آب می خواهم سرابـــــــــم می دهند عشق می ورزم عذابم می دهند
خود نمی دانم کجا رفتم به خواب از چه بیدارم نکردی آفتاب
خنجری بر قـــــــــــلب بیمارم زدند بی گناهی بودم و دارم زدند
سنگ را بستند و ســـــــگ آزاد شد یک شبه داد آمد و بیـــداد شد
عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام تیشه زد بر ریشه ی اندیشه ام
عشق اگر این است مرتد می شوم خوب اگر این است من بد می شوم
بس کن ای دل نا بسامانی بس است کافرم دیگر مسلمانی بس است
در میان خلق سر در گم شدم عاقبت آ لوده ی مردم شدم
بعد از این با بی کسی خو می کنم هر چه در دل داشتم رو می کنم
من نمی گویم دگر گفتن بس است گفتن اما هیچ نشنفتن بس است
روزگارت باد شیرین شاد باش دست کم یک شب تو هم فرهاد باش
نیستم از مردم خنجر به دست بت پرستم ، بت پرستم ، بت پرست
بت پرستم ، بت پرستی کار ماست چشم مستی تحفه ی بازار ماست
درد می بارد چو لب تر می کنم طالعم شوم است باور می کنم
من که با دریا تلاطم کرده ام راه دریا را چرا گم کرده ام
قفل غم بر درب سلولم مزن من خودم خوش باورم گولم مزن
من نمی گویم که خاموشم مکن من نمی گویم فراموشم مکن
من نمی گویم که با من یار باش من نمی گویم مرا غمخوار باش
آه ! در شهر شما یاری نبود قصه هایم را خریداری نبود
وای ! رسم شهرتان بیداد بود شهرتان از خون ما آباد بود
از در و دیوارتان خون می چکد خون من فرهاد ، مجنون باد
خسته ام از قصه های شومتان خسته از همدردی مسمومتان
این همه خنجر دل کس خون نشد این همه لیلی کسی مجنون نشد
آسمان خالی شد از فریادتان بیستون در حسرت فرهادتان
کوه کندن گر نباشد پیشه ام گویی از فرهاد دارد ریشه ام
عشق از من دور و پایم لنگ بود قیمتش بسیار و دستم تنگ بود
گر نرفتم پایم خسته بود تیشه گر افتاد دستم بسته بود
هیچکس فکر ما را کرد ؟؟؟ نه
فکر دست تنگ ما را کرد؟؟؟ نه
هیچکس از حال ما پرسید؟؟؟نه
هیچ کس اندوه ما را دید ؟؟؟ نه
هیچکس اشکی برای ما نریخت هر که با ما بود از ما می گریخت
چند روزیست حالمان دیدنیست حالمان از این و آن پرسیدنیست
گاه بر روی زمین زل می زنم گاه بر حافظ تفال می زنم
حافظ دیوانه حالم را گرفت یک غزل آمد که حالم را گرفت
...ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم...
¸¸¸.•`¯* *•.¸¸¸.•`¯**•.¸¸¸.•`¯* *•.¸¸¸.•`¯**•.¸¸¸.•`¯* *•.¸¸¸.•`¯*
سلام به همتون ...
این شعر ، خیلی توپه که البته ، من خودم به تمام بیت هاش اعتقاد ندارم
اما خیلی دوسش دارم
اگه می شه آپش کنین به اسم من...
و البته خودتون درستش کنین
و به هر کسی که می تونین بفرستینش تا آپش کنه
اگه آپش نکنین بیت آخرش مخصوصه شما می شه :D:D:D
ممنون از همتون
(راستی هر کسی خوشگل ترش کنه :D جایزه که نداریم ، فقط خوشگل می شه دیگه)
بازم راستی هر کسی آپـــــــــــــــــــــــــش کرد بهم خبر بده
بازم ممــــــــــــــــــــــنون
بهارتان سبز
باغتان پر میوه
لبتان خندان باد.
الله اکبررررررررررررررررررررر
خوب می خواید به نام خودتون باشه . یه وبلاگ بسازید و هر چی که فکر می کنید درسته اونجا بنویسید.
بعد من علاقه به خوندن مطالب بلند ندارم . هر جاش رو که فکر میکنید خوبه بگید من همون جا رو بخونم.
بعد اینکه این مطلب هم میره تو نوبت آپ.
فعلا...
علی علی...
salam
khobid?
webloge jalebi darid
ey kash zendegi ra hamon gone ke mikhastim be pish mi bordim ey kash hich koodom az arezohamon to delemon nemimond kash zendegi va sarnevesht en gadr bi rahm o namard nabood
kash zendegi nabood
kash .... khask.....kash
movaffag bashid baram doa konid
be khoda sepordameton
ممنون.
مطلبتون خیلی قشنگ بود.
سلام بهم گفته بودی آپ کردم خبر کنم آپم بیا بای
الان میام.
الله اکبر داره؟؟؟
پس فکر کردین برای چی به شما نمی گم داداش؟؟؟
ببینین داداشام بدونه اینکه صداشون در بیاد گذاشتن
اما شما ...
اولین نفر داداش بزرگم گذاشت
اما شما بیت آخر مختص شما شد
:d:D:D:D
من که نگفتم آپ نمی کنم .
گفتم باید بره توئ نوبت.
P:P:P:P:P:P:P:P:P:P:P
حالاهر جور که دوست دارید برداشت کنید .
به به چقدر جای قشنگی ... اینجوریش رو ندیده بودیم ....
بلاگ اسکای ...
جای خوبیه ...
بابا بزار من نظر بزارم بعد بگو
مرسی از نظرت ...
خواهش میکنم...
قالب نداره
ببخشید قابل نداره
نظر لطفت عزیز.
بلاگ اسکای بدیش اینه که قالب نداره و باید براش جون بکنی
خوب حالا از مارو که تایید میکنی ...
یا از این جلف بازی ها خوشتون نمی آد ...
؛؛ای کاش یکی هم بود برای هر پست ما چند تا چند تا نظر می نگاشت ....؛؛
تو بگو جون کیس که ندد دادا ...
من و مجی و رفیقاش این حرفها رو نداریم ...
چاکریم ... چا پلوسیو ببین ...
میگم ... ای بابا از این آیکن ماکنام که خبری نیست
بزار یکی بزاریم شاید قبول کرد
[گل]
[خل]
[دلقک]
نه بابا فک کنم الان میگه
گشتم نبود نگرد نیست!!
خیلی باحالییییییییییییی.
البته از مجی انتظار هم چین رفیق های باحالی میره
میگم ها اسخ مارو همین جا نزاری ها ...
خوب بزار ...
راستی تا یادم نرفته
دوست دارم به هزار و ۳ دلیل
شایدم بی دلیل
۱- بابا ایرانسل ... البته فکر کنم تبلیغات این بلاگ اسکای باشه ..
۲- بابا عکس قشنگ بزار ... اون عکس ایین ...
واقعا حالشو بردم..
ست قبلی رو میگم ... با اجازه کپی برداری کردیم
راستی ما که از این حرفها نداشتیم
۳- رفیقمون قراره ما رو هم ببره عروسی مگه ه
باشه هول شایدم حول نکن
من اصفهانم
آهان مجی میگفت ... با دوچرخه با یکی میاد نکنه شمایی ...
آره ... بدو بیا ...[چشمک] هر چند میدونم کار نمی کنه !!!
آره عزیز تبلیغات خودت بلاگ اسکای
شما هم بفرما
سلام خدمت با مرام ترین رفیق خودم
خیلی گلی به مولا.
می دونی من هر چی تو دنیای نت دارم و یاد گرفتم از تو دارم مشتی. هیچ وقت هم به ۴ تا کامنت که دیگران می ذارم دلمو خوش نم یکنم مهم حرف هایی هستش که تو کامنت ها می گن.
هر چی که داری از خودت داری ناناز . مت اگه راهنمایی کردیم همش وظیفه بود.
خودت ماهی ناناز
شیعه مرتضی علی عمر تلف نمی کند
از لحظات فرصتش صرف نظر نمی کند
راه علی مرتضی راه خداست بی گمان
شیعه ز راه دیگران هیچ گذر نمی کند
تا نرسیده مرگ تو، توبه کن از گناه خویش
چون که اجل فرا رسد توبه اثر نمی کند
بهر سفر برای ما توشه ی راه لازم است
بار سفر چه بسته ای، مرگ خبر نمی کند
آقا در مورد عروسی هم یه دنیا تشکر که منو قابل دونستی. به خدا شرمندم کردی.
چی بگم که بتونم جواب محبتات رو بدم...
باشه. اگر رفقای خودمون کسی خواست بیاد منم حتما چتر میشم و میام. فقط بگما من بیام اونجا مهار کردنم خیلی سخته ها....
خیلی باحالی
خواهش داریم ناناز.
شما رو دعوت نمیکردم کی رو دعوت میکردم؟؟؟؟
مجلس ما با حضور دوستان زیباست وگرنه که لطفی نداره.
سلام عزیز
خوبی؟
چه عجب وبلاگ گم کردی یاد ما فتادی؟
به هر حال مرسی که اومدی
نشستم گریه کردم ... واسه دل خودم ... واسه دل تو ... واسه غصه ی پاییز ... واسه تنهایی میخک توی دفتر شعرم ... واسه سربلندی کاج تو زمستون ... واسه پروانه که سوخت ... واسه شمعی که اب شد تا از قطره هاش یاد بگیرند که سوختن یک طرفه هم میتونه باش
دز ضمن عزیزم صف سفید فقط کار من یکی نیست
بلکه بهتر بگم خوبی وبلاگ ما به خاطر سلیقه ی خوب ائن یکی نویسندمونه
ما که تا نیایم شما نمییاید.
کار هرکسی که هست خیلی قشنگه
به گروهتون تبریک میگم.
این کلبه با سقفی از جنس عشق و دیوارهای مملو از احساس ،
متعلق به همه عاشقان است و محلی برای ارسال نظرات
سرشار از عشق و احساس می باشد .
بی صبرانه منتظر حضور سبز شما هستیم .
باشد که فضای این کلبه مملو از عطر گل
زیبای شما گردد .
چه روزگار غریبی است ، روزگار اشک و انتظار.
یا علی[گل][گل]
چشم الان میام.