از سیاهی چرا حذر کردن

  

از سیاهی چرا حذر کردن 

شب پر از قطره های الماس است 

آنچه از شب بجای می ماند 

عطر سکر آور گل یاس است 

*****

شعر دیوانه تب آلودم 

شرمگین از شیار خواهش ها 

پیکرش را دوباره می سوزد 

عطش جاودان آتش ها