به یاد آنهایی که در عید امسال نه تنها سفره هفت سینی نخواهند چید ،بلکه از سفره شام
آنها نیز خبری نیست و گرسنه سر به بالین می نهند
حافظ :
زکوی یار می آید نســــــــــیم باد نوروزی ارین باد ار مدد خواهی چراغ دل بیفروزی
دوباره معجزه آب و آفتاب و زمین
شکوه جادوی رنگین کمان فروردین
شکوفه و چمن و نور و رنگ و عطر و سرود
سپاس و بوسه و لبخند و شادباش و درود
دوباره چهره نوروز و شادمانی عید
دوباره عشق و امید
دوباره چشم و دل ما و چهره های بهار
فرارسیدن نوروز و سال نو را شادباش میگویم
برایتان تندرستی و نیکروزی
در سال نو آرزو دارم
باشد که سالی سرشار از شادی و آگاهی و آشنایی با فرهنگ خود و
و کامروایی داشته باشید
نوروز ۸۶
آشناترین غریبه
دریغ است از ایران ... .
دوستان عزیز برای اعتراض به فیلم ۳۰۰ و همچنین اعنراض به ساخت سد سیوند به آدرس های زیر رفته
و فریاد آریایی را به گوش همه برسانید.
شمای ایرانی باید به لینک اعتراض نامه بروید و تنها دو دقیقه از وقت خود را صرف امضا کردن کنید.
سلام به همه عزیزان .
این پست حامل اعلام فوت یه مرد نازنین. راست میگن که خوبان زود میروند.
سید خدا ,,,, کسی که وقتی بابام داشت جون می داد یاور ما بود .
آخه خدا چراااااااااااااااااااااااااااااااااا خوبها رو می بری ..این همه آدم گناهکار....
چرا زمین رو از وجود اونها پاک نمی کنی و هر چی خوب رو میبری پیش خودت ....
نکنه می خوای خوبها رو ببری و اذاب نازل کنی....هااااااااااااااا.
خدایا رو ح سید رو شاد کن. هر چند کسی که می شناختش میدونه که نیاز به آمرزش نداره ....
سید , شفاعت ما رو پیش جدت بکن...
سلام ما رو ارباب برسون .....
----------------------------------------------------------------------
یه نفر می گفت که هرگز از فوت یک مرد ناراحت نشو ...
خوش به حال اونهایی که مردانه زندگی کنند و مردانه رخت از دیار فانی ببندند.
کاش مراسم خاکسپاری هممون اینقدر با شکوه باشه . که شکوه در مرگ هم زیباست
آشناترین غریبه
تو را دوست می دارم
به سان ِ کودکی
که آغوش ِ گشوده ی مادر را!
شمع ِ بی شعله ای که جرقّه را!
نرگسی که اینه ی بی زنگار ِ چشمه را!
تو را دوست می دارم
به سان ِ تندیس ِ میدانی بزرگ،
که نشستن ِ گنجشک ِ کوچکی را بَر شانه اش
و محکومی
که سپیده ی انجام را!
تو را دوست می دارم!
به سان ِ کارگری
که استوای روز را،
تا در سایه ی دیوار ِ دست ْ ساز ِ خویش
قیلوله می کـُنـَد!●
یغما گلرویی
آشناترین غریبه
از چه کسی باید پرسید که سرزمین مهربانیها کجاست از چه کسی باید پرسید که
سرزمین مهر و وفا کجاست سرزمینی که نام آن محبت است و صفا در آن ریشه
دوانیده سرزمینی که در آن اعتماد و آرزو وجود دارد؟
کاش می شد تا شقایق ها گریست کاش می شد یک تبسم آفرید
کاش می شد چون ستاره پاک بود آسمان را با صداقت دوست داشت
کاش می شد با سحر بیدار بود در سکوت شب امید صبح داشت
---------------------------------------------------------------
....خدای را ناخدای من !
مسجد من کجاست ؟
در کدامین دریا
کدامین جزیره ؟--
آن جا که من از خویش برفتم تا در پای تو سجده کنم
و مذهبی عتیق را
چونان مومیائی شده ئی از فرا سوهای قرون
به ورد گونه ئی جان بخشم .
مسجد من کجاست ؟
با دست های عاشق ات آن جا
مرا مزاری بنا کن !
احمد شاملو
آشناترین غریبه