باران زمستانی




دلم قدم زدن میخواهد . . .

 

در یک وجبی پیاده رو . . .

 

یک قدم تا آسمان . . .

 

پرواز با بوی یاس ها . . .

 

خیس و نمناک شدن با باران . . .

 

دلم کمــی آرامــش میخـــواهد. . .


آشناترین غریبه

نظرات 2 + ارسال نظر
فلانی جمعه 25 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 18:00

عکسش خرابه ....نه از اون خرابا ...از اون خرابا

میدونم ... آخه خوم بد خرابم ...

سیاوش سیاهی شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:56 http://rab13.vastblog.com

درود ...
ستاره ها نمیمیرند ،
مثل ققنوس است سرنوشتشان !
با اندکی تفاوت ...
یعنی فنا میشوند هر دو تا موجودی جدیدتر و بهتر پدید آید !
آشناترین غریبه ی عزیز تمامیت زیستنت را به ایمانی استوار کن که هیچ آموزه ای تو را به آن وا نداشته باشد .
پابند کسی یا چیزی نباش ، فقط مومن به خدایی باش که میفهمد عشق را نباید در پستوی خانه نهان کرد .
خدایی که به جای شلاق ... در دستش مهربانی و عشق کادو میدهد .
سال نوت نوتر ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد